در شروع بازی ومپایر، صفحه لودینگ بازی و عکس آن فقط یک چیز را به شما یادآوری میکند که چقدر راحتتر است که همان هیولایی بشوید که از شما انتظار دارند.
همانگونه که میشود پیشبینی کرد شما در این بازی به عنوان یک خون آشام در یک شهر قرار دارید که سرتاسر شما را هزاران مردمی احاطه کرده است که حاضر و آماده برای نوشیدن خونشان در خدمت شما هستند و میتوانید برای گرفتن XP از آنها استفاده کنید، راه دیگری نیز برای گرفتن XP وجود دارد که مشخصا طی کردن مراحل بازی و ماموریتهایی که در طول بازی میبایست آنهارا رد کنید.
با رد کردن هرکدام از این ماموریتها مقداری پوینت مورد نظر را خواهید گرفت و متعاقبا در طول این ماموریتها شاید خون چند صدنفری را هم نوش جان کنید.
اما این را فراموش نکنید که شما یک خون آشامید و در شهری قرار دارید پر از مردمی آماده برای حملههای جانانه شما، یک قتل کوچک و XP شما که مانند باقی بازیها جهت بالابردن تواناییها و لول آپ کردن به آن نیاز دارید در چند ثانیه به ازای یک ساعت بازی بر طبق روتین معمول پر خواهد شد.
حالا وقت انتخاب شماست، میخواهید یک خون آشام خوب باشید که فقط به دنبال مسیر سرنوشت خود میرود یا مسیری را میروید که یک خون آشام فیلمهای ترسناک انتخاب خواهد کرد؟
شاید از استودیی که بازی Life Is Strange را ساخته، ساخت بازیای مانند Vampyr عجیب باشد اما با اینکه ومپایر یک بازی اکشن-اول شخص است باعث نشده که عادت داستانگویی این استودیو ترک شود.
داستان ومپایر درست در وسط یک شهر بحران زده اتفاق میافتد و بیشتر بازی شامل اتفاقاتی است که میتواند شما را به سمت تبدیل شدن به قهرمانی در این شهر هدایت کند. اما بازی تمام تلاشش را میکند که بصورت مداوم شما در کشمکش انتخاب گذاشته که آیا باتوجه به این موضوع که سرنوشت هزاران نفر در این شهر به توانایی شما بسته شده آیا میتوانید نیازهای خود را به عنوان یک خون آشام برای یک هدف والاتر قربانی کنید؟
Vampyr در سال ۱۹۱۸ انگلستان درست در اوج شیوع آنفلونزا رخ میدهد، و شما به عنوان دکتر جاناتان رید (Dr. Jonathan Reid)، که به عنوان یک پزشک به تازگی از خط مقدم جنگ جهانی اول به خانه بازگشته است ایفای نقش میکنید.
جاناتان که هنوز چند دقیقه ای نیست که از قایق پیاده شده توسط یک خون آشام و آنهم نه خیلی با مهر و محبت به خانه خوش آمد گفته و متعاقبا درون یک قبر بزرگ انداخته میشود. وقتی جاناتان رستاخیز کرده و گیج و در عطش خون از قبر بیرون می آید، به اولین کسی که به او برمیخورد حمله میکند. و اینگونه قبل از اینکه بتواند با گیجی و اندوهی که او را در برگرفته کنار بیاید، انجمن شکارچیان خون آشام در طول شب او را تعقیب خواهند کرد.
مکانیک بازی بسیار جالب است زیرا در آن خوب بودن بسیار سختتر از بد بودن است و این بد بودن به مراتب جذابتر میشود زمانیکه موتور بازی متوجه اخلاق مداری شما خواهد شد و هرچقدر بیشتر در درمقابل خوی خون آشامی خود مقاومت کنید دشمنان شما قویتر خواهند شد و به دست آوردن نیازمندیها برای قدرتمندتر کردن شما نیز سختتر خواهد شد.
در نتیجه همینطور که در بازی پیش میروید مقاومت در مقابل وسوسه گازگرفتن سختتر خواهد شد و گاهی با خودتان فکر میکنید خب چه اشکالی دارد یکی دو نفر را با قدرت خون آشامی خود مورد عنایت قرار دهید؟! یک نفر مگر چقدر مشکل بوجود خواهد آورد؟ یکی که هیچکس نشناسدش یا کسی که آدم خیلی خوبی نیست و شاید با اینکار باعث بشید جهان جای بهتری واسه زندگی کردن بشه؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.